گسترش نوآوری در سازمانها (بخش اول)
نوآوري مفهوم بينظير و گرانقدري است که با ابداع عملکردها و فرآيندهاي جديد و کارآمد، پايههاي موفقيت يک سازمان را تشکيل ميدهد. امروزه اغلب سازمانهای موفق و پیشرو با تکیه بر نوآوری است که میتوانند حرفی برای گفتن داشته باشند، ذینفعان خود را راضی نگاه دارند و از رقیبان خود پیشی بگیرند. اما آیا تابه حال فکر کردهاید تخصص چه تاثیری بر نوآوری دارد؟
واقعيت تکاندهنده آن است که تخصص یعنی مجموعه دانستههاي ما بويژه آن دسته از دانشهاي مشترک و همگاني که اغلب ما در طول کار و تحصيل خود ميآموزيم، ميتواند تهديدي جدي براي نوآوري باشد و از بروز و ظهور آن جلوگيري کند
“تخصص” امروز يک تناقضنماست؛ مفهومي دوگانه با دو نقش مهم و متناقض. بدون داشتن تخصص کافي نوآوري امکانپذير نيست، اما در اغلب موارد “تخصص” خود مانعي بزرگ بر سر راه نوآوري محسوب ميشود.
به راستي چرا “دانش و تجربه” ميتواند تهديدي بزرگ براي نوآوري باشد؟
“دانش و تجربه” نوآوري را از ميان ميبرد؛ چرا که ما به محض متخصص شدن در يک حوزه، پر و بال گشودنهاي خيالي خود را درباره آينده و “آنچه ميتواند باشد” کنار ميگذاريم و تنها به واقعيتهاي موجود يعني “آنچه اکنون هست” اکتفا ميکنيم. اين در حالي است که نوآوري و بينش وسيع نسبت به آينده بيش از هر چيز به يک ذهن باز و پذيرا نياز دارد؛ ذهني که انبوهي از دانسته ها، راه را بر درک و تخيل آن نبستهاند.
برادران رايت را تصور کنيد که روياي هميشه بشر را براي پرواز در آسمانها جامه عمل پوشاندند. آنها که داراي تحصيلات متوسطه بودند و از طريق دوچرخهسازي امرار معاش ميکردند، دانش چنداني درباره پرواز نداشتند. بهراستي اگر آنها تحصيلات دانشگاهي بالاتري داشتند، آيا باز هم براي تحقق اين رويا چنين تلاشي ميکردند؟ ارويل رايت با اشاره به اين موضوع ميگويد:
“اگر ما هم واقعيتها را همانگونه که ديگران ميديدند، ميديديم و ميپذيرفتيم، اميد چنداني به پيشرفت خود نداشتيم و شايد اصلاً هيچ پيشرفتي نميکرديم”.
پروفسور ويليام جي بايومل اقتصاددان بنام و استاد دانشگاه پرينستون در مقالهاي با عنوان “نقش آموزش در نوآوري“، اثرات منفي آموزشهاي رسمي را بر قابليت تفکر خلاق و نوآوري مطرح کرده است. به اعتقاد او در آموزشهاي رسمي و تخصصي در هرحوزهاي، مفاهيم به طور کامل و با همه جزئيات به افراد آموخته و در واقع به آنها القا ميشود. وي يادآوري ميکند که بسياري از ابداعات و اختراعات مهم و موفق دنيا ثمره کار و تلاش کساني است که از سطح آموزشي بالايی برخوردار نبودهاند. بايومل در مقاله خود از مخترعان و نوآوراني همچون برادران رايت، بيلگيتس، توماس اديسون و استيو جابز نام ميبرد که تحصيلات دانشگاهی بالايي نداشتهاند. او با ارائه فرضيهاي در اين زمينه، آموزش را ابزاري براي کمک به يادگيري دانشپژوهان ميداند، ولي معتقد است که اين ابزار ميتواند کاملاً با نوآوري مغايرت داشته باشد و مانع مهمي بر سر راه نوآوري باشد.
اين اعتقاد و در واقع هشدار بايومل نقطه مقابل ديدگاهي است که بر آموزش گسترده و بيش از حد تأکيد دارد و پيشرفت را بدون کسب سطح بالاي دانش، ميسر نميداند. پروفسور بنجامين جونز از دانشگاه نورث وسترن از جمله معروف نيوتن ياد ميکند که: “اگر دور دستها را ديدهام به خاطر اين است که بر شانههاي غول ايستادهام”. جونز با تأکيد بر اين جمله خاطر نشان ميکند: “اگر کسي بخواهد بر شانههاي غول بايستد، ابتدا بايد از پشت غول بالا برود”. به اعتقاد وي غول در اينجا اشاره به دانش است و مسلماً هر چه پيکره دانش بزرگتر باشد، بالا رفتن از آن دشوارتر ميشود.
پروفسور جونز تأکيد ميکند مادامي که مخترعان و مبتکران تلاش ميکنند همه دانش به دست آمده در حوزه کاري خود را بياموزند و بعد از آن گامي به جلو بردارند، بار آموزشي روز به روز سنگينتر خواهد شد و ابداعات و اختراعات با تأخير بيشتري همراه خواهد بود. وي با استناد به مدارک معتبر اشاره ميکند، طي قرن گذشته ميانگين سني مخترعان بزرگ و برندگان جايزه نوبل در هنگام ارائه “نوآوريها و اختراعات برجسته” نسبت به گذشته، تا 6 سال افزايش يافته است.
به تناقضنماي تخصص که در ابتداي بحث به آن اشاره کرديم، باز ميگرديم. سنگيني آنچه ميدانيم يا به بيان سادهتر”دانش و تخصص” ما ميتواند نوآوري را از ميان ببرد، و در عين حال از آن حمايت کند. در اين زمينه هم مثل اغلب موارد ديگر، قِلِق کار در حفظ تعادل و توازن است. به عنوان مثال برادران رايت به دنبال غلبه بر قانون گرانش بودند و در عين حال بر اهميت و ضرورت آن هم به خوبي واقف بودند و ميدانستند همين نيروي گرانش است که سبب ميشود حرکت هواپيما پس از بلند شدن از زمين قابل هدايت و کنترل باشد.
آنچه برادران رايت با آن سروکار داشتند، نيرويي ثابت و طبيعي بود، اما درباره سازمانها وضعيت متفاوت است. مديران سازمانها ميتوانند نيروي گرانش وارد بر سازمان را به گونهاي تنظيم کنند که بيشترين بهره را براي آنها داشته باشد.
در بخش دوم این نوشتار راهکارهای گسترش نوآوری را در سازمانها به بحث میگذاریم.
برگرفته از کتاب نوآوری سازمانی، نوشته سینتیا برتون
